ندای شوش من
ندای شوش من

 ماهی ، هیچگاه برای تعطیلات به کنار دریا نمیرود

.
.
ماهی تنها جانوری است که به راستی دل به دریا میزند
.
.
عکس جوانیم را روی آینه چسبانده ام تا گذر زمان را نبینم
.
.

با اینهمه خون دلی که خورده ام ، در شگفتم که چرا دراکولا نمیشوم
.
.
چون از زندگی خسته شده بود ، مرخصی گرفت و رفت به جهان دیگر
.
.
بیکاری هم خودش یک کار است ، افسوس که تعطیلی و مرخصی ندارد
.
.
گیاه توی گلدان ، شبها خواب باغچه را میبیند
.
.
پایمال ترین ، بی بوترین ولی مقاوم ترین گل دنیا را روی قالی خانه مان یافتم
.
.
کدام دکتری می تواند نبض روحم را بگیرد
.
.
سکوت واژه ها را می بلعد
.
.
ضربان قلبم صدای پای زندگیست
.
.
رنگین کمان آتش بازی آبکی طبیعت است
.
.
موجود بدبین با خورشید آدم برفی می سازد
.
.
با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود پارو ساختم
.
.
قفسی که فکر پرنده نتواند در آن پرواز کند هنوز ساخته نشده است
.
.
اگر خودم هم مانند ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ جمعه 18 شهريور 1398برچسب:, توسط Fayyazi Pour